کد خبر: 10120

کامبیز درمبخش در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

کاریکاتور هم دیگر نمی‌تواند به مسئولان تلنگر بزند/ فضا برای کاریکاتور و شوخی و طنز «باز» نیست

کاریکاتوریست و هنرمند کشورمان با بیان اینکه حتی کاریکاتور هم خیلی در تلنگر زدن به کار مسئولان و اقشار خاص تاثیری ندارد، گفت: همین الان کمیک و کاریکاتور و شوخی و طنز در فضای مجازی مثل بمب می‌ترکد و فضای مجازی را اینها نگه داشته‌اند. حالا فکر کنید اگر فضا باز بود و ما این موضوعات را در مطبوعات‌مان مطرح می‌کردیم چقدر با استقبال روبه‌رو می‌شد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اگر برای هر رشته هنری فردی را به‌عنوان شناسنامه و هویت‌دهنده آن بشناسیم بدون‌شک در رشته کاریکاتور شناسنامه آن را باید در آثار و کارهای کامبیز درم‌بخش جست‌وجو کرد. هنرمندی76 ساله که فقط تجربه همکاری وی با مطبوعات داخلی و خارجی به بیش از 60 سال می‌رسد. همکاری با نشریات معتبری چون «نیویورک‌تایمز» «اشپیگل»، «بل اشپالتر»، «لوموند» و... ؛ حضور در بیش از ۵۰ نمایشگاه انفرادی در داخل و خارج از کشور، ١۰۰ نمایشگاه جمعی داخلی و خارجی و کسب جایزه از بزرگ‌ترین و معتبرترین مسابقات بین‌المللی کاریکاتور ژاپن، آلمان، ایتالیا، سوئیس، بلژیک و چندین جایزه بین‌المللی جنبی دیگر تنها سابقه‌ای اندک از فعالیت‌های بی‌شمار این کاریکاتوریست به شمار می‌آید. در آثار وی لطافت و ظرافتی وجود دارد که آنها را به شعر تبدیل کرده است. سال‌ها است که به تاسی از چارلی چاپلین حرفش را بدون کلام می‌زند و سعی کرده تا با زور و بی‌عدالتی، اشرافیت و ناملایمات زندگی و فقر مبارزه کند. جهان او را می‌شناسد چون با زبان تصویر سخن می‌گوید. وی معتقد است که آدمک‌هایش در سمبل یک انسان خلاصه شده‌اند. داستان‌های کوتاهی دارند و با کمترین خط مفاهیم بزرگی را به مخاطبان و دوستداران هنر نشان می‌دهد. گفت‌وگو با این هنرمند که در دوران کهنسالی، همچنان مانند جوانی به فعالیت هنری خود می‌پردازد، بسیار دوست‌داشتنی و در عین حال پرنغز است که ماحصل آن را می‌خوانید.

آن چیزی که ما به‌عنوان کاریکاتور در مطبوعات می‌بینیم چقدر با روحیه انتقادی این هنر همخوانی دارد و اصولا کاریکاتوریست‌های ما در نقد جامعه چقدر موفق بودند؟

کاریکاتور را در اصل هنری اعتراضی می‌دانند که پایگاه اصلی آن در مطبوعات است. باید گفت که کاریکاتور مطبوعاتی در کشورمان خیلی جایگاهی ندارد و فضای کاری کمتری برای آنها وجود دارد. سانسورهایی که توسط مسئولان دولتی و مدیرمسئول و سردبیر رسانه صورت می‌‌گیرد باعث می‌شود هنرمند به خودسانسوری‌هایی دست بزند و آن چیزی که ارائه می‌دهد از اثربخشی لازم برخوردار نباشد. این در حالی است که در نشریات کشور همسایه‌ای مثل ترکیه، روزنامه‌های روز آنها ستونی ویژه مخصوص کاریکاتور دارند که مسائل اجتماعی روز را به صورت مختصر مطرح می‌کنند و حتی مهم‌تر از مقالات نیز هست. این موضوع در این کشور چنان از اهمیت برخوردار است که اگر روزی کاریکاتوری چاپ نشود مخاطبان آن اعتراض می‌کنند و باید برای مخاطبان علت عدم چاپ را توضیح بدهند؛ در حالی که اهمیت کاریکاتور در ایران بیشتر در حد صفحه پر کردن است.

به‌عنوان کسی که سالیان زیادی در حوزه مطبوعات فعالیت کردید چه راهکارهایی را درخصوص کاهش حساسیت‌های کاریکاتور در جامعه پیشنهاد می‌دهید؟

به شخصه چندسالی است که فعالیت خود را از حوزه مطبوعاتی به سمت کارهای هنری تغییر دادم و به نظرم حتی کاریکاتور هم خیلی در تلنگر زدن به کار مسئولان و اقشار خاص تاثیری ندارد. باید گفت که اگر کسی نگرشی حرفه‌ای به این هنر داشته باشد می‌تواند به‌راحتی و با شناسایی خط قرمزها به فعالیت بپردازد و گرفتار حاشیه‌ها نشود. همین الان کمیک و کاریکاتور و شوخی و طنز در فضای مجازی مثل بمب می‌ترکد و فضای مجازی را اینها نگه داشته‌اند. حالا فکر کنید اگر فضا باز بود و ما این موضوعات را در مطبوعات‌مان مطرح می‌کردیم چقدر با استقبال روبه‌رو می‌شد.

با وجود اینکه اقبال عمومی نسبت به خرید کاریکاتور در میان مردم وجود ندارد، شما جزء آن دسته از هنرمندانی هستید که با فروش خوبی در نمایشگاه‌های خود چه در خارج و چه در داخل روبه‌رو هستید؛ دلیل این استقبال را چه می‌دانید؟

برخی عناصر مثل گل، شاپرک، درخت، چتر، عصا، ماهی، پرنده، کتاب و... که در کارهای من وجود دارند باعث شده تا مردم نوستالژی خاصی را نسبت به کارهای من داشته باشند. علاوه‌بر این کارهای من دارای چند عنصر مشخص از جمله سادگی، بی‌کلام بودن، نداشتن زمان، مکان و ارائه سبکی شخصی است. همین موارد باعث شده تا آثارم حتی برای مخاطبان ملیت‌های مختلف و کسانی که سواد خواندن و نوشتن ندارند، قابل فهم باشد و بتوان با زبان تصویر با آنها ارتباط برقرار کرد.

بدون‌شک تجربه 60 ساله من در این حوزه و کارهایی که کشیده‌ام بر این استقبال تاثیرگذار بوده است. سعی کردم در آثارم به موضوعاتی چون محیط‌زیست، مساله جنگ و صلح نگاهی نو و خلاق داشته باشم و با این کار حس خوبی به مردم بدهم. شاید این موارد باعث شده تا کارهایم با استقبال روبه‌رو شود.

شما که سالیان زیادی را در آلمان زندگی کردید و همچنین هر ساله نمایشگاه‌هایی را در کشورهای مختلف برگزار می‌کنید، وضعیت کاریکاتور مطبوعاتی را در خارج چطور ارزیابی می‌کنید؟

امروزه کاریکاتور حتی در نشریات کشورهای اروپایی هم اعتبار گذشته خود را ندارد و رسانه‌های کمی هستند که بودجه و صفحه ویژه‌ای را برای این منظور قائل می‌شوند. این موضوع را شاید بتوان در ارتباط با گسترش فضای مجازی دانست که باعث شده هنرمندان این رشته از طریق صفحه‌های خود با مردم ارتباط برقرار کنند. اما از نظر برگزاری جایزه‌های معتبر جهانی و جشنواره‌های بین‌المللی کاریکاتور، شرایط خوبی برای پیشرفت هنرمندان جوان وجود دارد و عرصه‌ای را برای حضور جوان‌های با استعداد فراهم آورده تا هنر خود را منصه ظهور برسانند.

در اروپا هنرمندان خیلی بزرگی هستند که کاریکاتوریست هستند و به آن به‌مثابه هنر نگاه می‌کنند مثل سمپه. این هنرمند از حالت ژورنالیست خارج می‌شود و یک آرتیست می‌شود و کسی است که می‌توان اثرش را قاب کرد و روی دیوار زد و یک عمر نگاهش کرد و تاریخ مصرفش را هم از دست نمی‌دهد. در آمریکا کارتون قدری مصرفی‌تر است و خیلی ژورنالیستی و بر اساس اتفاقات روز است. از تولید به مصرف است و بعد کنار گذاشته می‌شود. ممکن است آن روز خیلی داغ باشد ولی یک ماه بعد اهمیتی نداشته باشد.

در بلوک شرق در مورد کاریکاتور خیلی اتفاقات عجیبی در حال افتادن است و در آنجا پلی بین حالت ژورنالیستی و آرت زده‌اند و هم عمیق و آرتیستی است و هم آن را ژورنالیستی کرده‌اند ولی طوری که در عین حال تاریخ مصرفش از دست نرود. این اتفاق در ایران هم در یک دوره‌ای در زمان مطبوعات اصلاح‌طلب، روی داد.

تا آنجا که اطلاع دارم آثار خودتان را با دست می‌کشید، اینکه از ابزارهای گرافیکی استفاده نمی‌کنید، دلیل خاصی دارد؟

سال‌هاست با استفاده از ذهن و دستانم به فعالیت می‌پردازم و در این راه هم نتایج خوبی کسب کرده‌ام. به نظرم کار با نرم‌افزارهای گرافیکی خیلی فانتزی است و فاقد روح در اثر هنری است. البته احتمال اینکه با تغییر سبک کارم بسیاری از مخاطبانم ریزش کنند نیز وجود دارد. ناگفته نماند استفاده از ابزارهای گرافیکی، نیازمند دانش و ریزه‌کاری‌های خاص خودش است که من فاقد آنها هستم.

اصولا کاریکاتور باید با پیچیدگی خاصی ارائه شود و مخاطب به رمزگشایی آن بپردازد یا اینکه‌خوانش‌آن برای مخاطب باید در نظر اول قابل فهم باشد؟

بعضی‌وقت‌ها آثاری که توسط کاریکاتوریست‌ها کشیده می‌شود خیلی قابل فهم نیستند و مخاطب برای فهمیدن آنها باید ساعت‌ها وقت بگذارد. اینکه هنرمند برای چه مخاطبی و در کجا، اثر تولید می‌کند از اهمیت برخوردار است که باید در ابتدا به آن پاسخ دهد. اگر برای جشنواره هنری یا گالری ویژه‌ای می‌کشد و مخاطب آن افراد خاص و باتجربه هستند، پیچیدگی آن قابل قبول است چون مخاطبان این نوع کارها به یک درک هنری رسیده‌اند اما اگر آن اثر برای عامه مردم است باید در نظر اول قابل فهم باشد.

وضعیت کاری کاریکاتوریست‌های مطبوعاتی را چطور ارزیابی و فکر می‌کنید که آینده این رشته هنری در مطبوعات ما چگونه است؟

اولین موضوعی که خطر آن بیش از پیش احساس می‌شود پایین آمدن تیراژ مطبوعات در کشور است. اول از همه باید خرید روزنامه که اصل مهمی است نهادینه شود و بعد از آن توقع داشت کاریکاتور مورد حمایت مدیران مسئول واقع شود. نکته‌ای که درخصوص کاریکاتوریست‌های جوان مطرح است اینکه زمان زیادی لازم است تا آنها به پختگی برسند و در این مسیر باید شب و روز کار کنند و مدام به سمت کشف ایده‌های نو بروند. جوان‌های ما خیلی زود می‌خواهند کتاب چاپ کنند و به شهرت برسند که این طرز فکر، آنها را از هدف اصلی‌شان دور می‌کند. کاریکاتور هنری است که زبانی بین‌المللی دارد و همه مردم جهان می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند و قرارش بر این است که یکسری حرف‌ها را با خطوط ساده و مختصر بیان کند. حالا اگر در نمایشگاه باشد فرد قدم به قدم سراغ تابلوی بعدی می‌رود و اگر روزنامه باشد ورق می‌زند. پس هنرش در این است که در ساده‌ترین و سریع‌ترین شکل پیامش را انتقال دهد. اساس کار هنرمند مطبوعاتی نیز باید به این منوال باشد تا اثری قابل فهم و موثر را ارائه کند. در ایران در این چند سال اخیر کاریکاتور تازه در حال دیده شدن است. سال‌هاست که در آن طرف همین کار را می‌کنند و همین بهره را از آن می‌برند. این موضوع به کارتونیستش بر می‌گردد که آیا توانسته جایگاهش را در مطبوعات ایران تثبیت کند یا نه.

برای اینکه هنرمندان به سبک و سیاق خاص خودشان دست پیدا کنند چه توصیه‌ای دارید؟

این موضوع امری درونی است و بستگی به خود فرد دارد. هنرمند باید عاشق باشد، پژوهش کند و همچنین کارهای بسیاری را تماشا کند. باید با پشتکار کار تولید کند و آنها را در معرض تماشای دوستان و استادان قرار دهد و از شنیدن عیب‌های خود نترسد. الگو گرفتن از کار هنرمندان دیگر اشکالی ندارد اما باید به قرابت‌ها و شرایط زمانی خلق اثر هم توجه داشت و سعی کرد تا اندیشه و علاقه مخاطب هم محترم شمارده شود. به نظر من نسل سومی‌‌ها به زمان نیاز دارند تا به تکنیک‌های طنز ناب دست یابند.

چقدر می‌توان برای هنر کاریکاتور نقشی به مثابه یک رسانه را در نظر گرفت و به نظر شما چقدر در این خصوص موفق است؟

به نظرم با یک نگاه به کاریکاتور می‌توان به نظر و پیام آن رسید. با توجه به این سبک زندگی کنونی که همه در شعاع‌های اطلاع‌رسانی قرار گرفته‌اند، کاریکاتور، هنوز نخستین چیزی است که به چشم می‌آید. دلیل آن هم کوتاه ‌بودنش است و اینکه دیدنش زمان نمی‌خواهد. کاریکاتورها می‌توانند در تمام دنیا مانند رسانه عمل کنند، بدون آنکه زبان را بدانند. البته به عقیده من تا 20سال دیگر اصلا رسانه کلاسیکی وجود ندارد. حتی الان هم با به وجود آمدن ابزارهای جدید ارتباطی، انتشار اخبار دسته چندم در روزنامه‌ها دیگر چندان ارزشی ندارد. از طرفی با رونق کتابخوانی دیجیتال و... متاسفانه دیگر کسی به سمت مطبوعات کاغذی نمی‌رود و تعریف رسانه کلا دستخوش تغییر شده است.

 

* نویسنده : افشین حیدری روزنامه نگار

مرتبط ها